زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه
 

جلاس بن سوید انصاری






جُلاس بن سُوَید انصاری، از منافقان توبه کار بود.


۱ - پیشینه



وی از تیره بنوحبیب بن عمرو بن عَوف از قبیله اوس از انصار است که در قبا می‌زیستند. پدرش سُوَید بن صامت از بزرگان و شعرای عمرو بن عوف در دوره جاهلیت بود
[۵] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۲۶.
که در شعر خود سخنان حکیمانه فراوانی می‌گفت. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیش از هجرت به مدینه سوید را که برای حج یا عمره به مکه آمده بود، به اسلام فراخواند؛ اما وی بدون دادن پاسخ مشخصی به پیامبر، به یثرب بازگشت و در نبرد حاطب میان اوس و خزرج به دست مجذّر بن ذیاد کشته شد.
[۸] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۰۷.
[۹] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.
بعدها گروهی از بزرگان قبیله اش ادعا کردند که او در حال مسلمانی کشته شده است، از این رو برخی صحابه نگاران با تردید نام او را در شمار صحابه آورده‌اند.

۲ - جلاس بعد از هجرت پیامبراکرم به مدینه



بعد از هجرت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه جُلاس و حارث پسران سوید و همچنین قاتل پدرشان، مجذربن ذیاد مسلمان شدند؛ اما حارث در جنگِ اُحد در سال سوم هجری، مجذّر بن ذیاد را به انتقام قتل پدرش کشت و حضرت نیز بلافاصله پس از پایان جنگ او را قصاص کرد؛ اما کلبی و ابن سلاّم
[۱۸] النسب، ابن سلاّم الهروی، ص۲۷۳.
برخلاف دیگران، قاتل مجذّر را جلاس می‌دانند که به قرینه شعرِ حسّان بن ثابت در انتساب قتل به حارث
[۱۹] انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۰۵.
و نیز حضور جلاس در مدینه دستِ کم تا زمان جنگِ تبوک در سال نهم هجری و عدم برخورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با او، نمی‌تواند صحیح باشد. جلاس فردی نیازمند بود و با یکی از بیوه زنان طایفه خود ازدواج کرده بود. پیامبر مبالغی به عنوان صدقه به وی می‌داد؛ همچنین جلاس بدهی‌های فراوانی داشت که پیامبر آن‌ها را پرداخت کرد. وی توانست با مساعدت پیامبر دیه‌ای را که طلب داشت دریافت کند و بی نیاز شود.

۳ - جلاس بن سوید در ماجرای غزوه تبوک



جلاس در ماجرای غزوه تبوک در سال نهم و در واکنش به آیات نازل شده در مذمت منافقان از جمله منافقان طایفه خود که حاضر نبودند در اعزام تبوک شرکت کنند گفت: چنانچه محمد راستگو باشد ما از درازگوش‌ها هم بدتریم. این امر باعث شده بسیاری از مفسران نخستین، آیات نکوهش و مذمت منافقان در سوره توبه را به وی و سخنان وی نسبت بدهند و آن را مصداق کلمه کفر بدانند. گفته شده: در پی این اظهارات، ناپسری جلاس برای برائت خود از جلاس سخنان او را نزد پیامبر بازگفت و چون پیامبر پیگیر این امر شد جلاس سوگند یاد کرد که گزارشگر دروغ گفته است. برخی نیز از مصعبیا عامربن قیس
به عنوان بازگو کننده سخنان جلاس نزد پیامبر یاد کرده‌اند. پیرو این رخداد، آیه ۷۴ توبه نازل شد و جلاس توبه کرد:
[۳۷] تاریخ المدینة المنوره، نمیری، ابن شبه، ج۱، ص۳۵۶.
«یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَـهُمُ اللّهُ ورَسولُهُ مِن فَضلِهِ فَاِن یَتوبوا یَکُ خَیرًا لَهُم واِن یَتَوَلَّوا یُعَذِّبهُمُ اللّهُ عَذابـًا اَلیمـًا فِی الدُّنیا والاخِرَةِ وما لَهُم فِی الاَرضِ مِن ولِیٍّ ولا نَصیر». در این آیه خداوند کسانی را که سخنان کفرآمیز بر زبان می‌آورند ولی سوگند یاد می‌کنند که چنین سخنانی نگفته‌اند، به توبه از عمل خود فرا می‌خواند و آن را برایشان بهتر می‌داند و چنانچه از توبه روی گردانند آنان را به عذاب دردناک تهدید می‌کند. بنا به گفته عروه بن زبیر و دیگران، جلاس این سخنان را در قبا و نه غزوه تبوک گفته بود. در تایید این سخن، واحدی به نقل از سدّی آورده که جلاس این سخنان را در میان منافقان مدینه گفته که در این صورت زمان حادثه، پیش از نبرد تبوک خواهد بود.

۴ - برخورد تند قرآن با منافقان



به هر حال در چنین شان نزول‌هایی سخنان جلاس همان کلمه کفری خواهد بود که در آیه بدان اشاره شده است. این درحالی است که آیه ۷۳ توبه که سیاق واحدی با آیه ۷۴هم دارد از برخورد تند و جدی با منافقان سخن می‌گوید و انتظار این بود که چنین برخوردی با جلاس هم صورت گیرد؛ اما گزارشی در این زمینه موجود نیست، در نتیجه شاید نتوان با پذیرش چنین شان نزولی، سخنان جلاس را کلمه کفر تلقی کرد. در مقابل، برخی از مفسران انکار نبوت پیامبر یا تلاش برای ترور وی در بازگشت از تبوک را کلمه کفر دانسته‌اند و در ادامه آیه و ذیل تعبیر «هَمّوا بِما لَم یَنالوا» از تلاش ناکام یک قریشی برای قتل پیامبر سخن گفته‌اند و نام جلاس را در شمار افرادی آورده‌اند که در مسیر بازگشت از تبوک در سال نهم قصد ترور پیامبر را داشتند. عروه بن زبیر برخلاف گزارش خود از غیبت جلاس در تبوک، آورده است که جلاس برای ترور پیامبر در تبوک اسبی خریده بود. به نظر می‌رسد برای رفع اتهام از برخی قریشیان، سعی شده این ترورها به شخصیت‌های انصاری نسبت داده شود. ضمن آنکه در گزارش مشهوری آمده که پیامبر نام‌های آن‌ها را به یکی از یارانش به نام حذیفه گفت و او این نام‌ها را هیچ گاه فاش نساخت.

۵ - تطبیق آیات نفاق بر جلاس



مفسران در تطبیق آیات نفاق بر جلاس آیات دیگری از سوره توبه را نیز درباره او دانسته‌اند. بنا به روایتی در پی سخنان تند جلاس، اطرافیان او از اینکه خبر به پیامبر برسد نگران شدند؛ اما جلاس پیامبر را به زودباوری وصف کرد و سپس در حضور پیامبر برای انکار سخنان خود سوگند یاد کرد؛ آن گاه آیات ۶۱ ـ ۶۲ توبه نازل شد: «ومِنهُمُ الَّذینَ یُؤذونَ النَّبِیَّ ویَقولونَ هُوَ اُذُنٌ قُل اُذُنُ خَیرٍ لَکُم یُؤمِنُ بِاللّهِ ویُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ورَحمَةٌ لِلَّذینَ ءامَنوا مِنکُم والَّذینَ یُؤذونَ رَسولَ اللّهِ لَهُم عَذابٌ اَلیم• یَحلِفونَ بِاللّهِ لَکُم لِیُرضوکُم واللّهُ ورَسولُهُ اَحَقُّ اَن یُرضوهُ اِن کانوا مُؤمِنِین». خداوند در این آیات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را گوش نیکو برای مؤمنان دانسته که به سبب باور و اعتماد به مؤمنان، سخنان آنان را با خوش گمانی پذیراست و آزاردهندگان پیامبر را به عذاب دردناک وعده داده است. این در حالی ست که این آیات درباره کسانی نازل شده که با سوگندهای خود می‌خواستند ادله موجهی برای ماندن در مدینه و شرکت نکردن در نبرد تبوک ارائه کنند و کمتر گزارش‌ها از جلاس در این زمینه یاد کرده‌اند و بیشتر گزارش‌ها از حضور او در تبوک سخن می‌گویند.
مقاتل نیز شان نزول آیه ۶۴ توبه را به جلاس نسبت می‌دهد: «یَحذَرُ المُنـفِقونَ اَن تُنَزَّلَ عَلَیهِم سورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما فی قُلوبِهِم قُلِ استَهزِءوا اِنَّ اللّهَ مُخرِجٌ ما تَحذَرون». در این آیه از نگرانی منافقان از نزول آیاتی درباره آنان و تهدید به افشای آن‌ها سخن به میان آمده است.
واقدی نیز منظور از «لا تَعتَذِروا قَد کَفَرتُم بَعدَ‌ایمـنِکُم» در آیه ۶۶ توبه را همان سخنان کفرآمیز جلاس دانسته است.
برخی مفسران آیات ۶۱-۶۶ توبه را درباره گروهی از جمله جلاس دانسته‌اند که این امر در برابر موج گسترده نفاق در سال نهم و در جریان غزوه تبوک تامل برانگیز است.
ذیل آیه ۱۰۱ توبه که به منافقان ناشناخته مدینه اشاره دارد مفسران از افراد گوناگونی از جمله جلاس نام برده‌اند؛ ولی جلاس منافقی شناخته شده بود و نمی‌تواند از مصادیق این آیه باشد؛ همچنین میبدی ذیل آیه ۸۱ نساء از او به بدی یاد کرده است
[۷۳] کشف الاسرار، میبدی، ج۲، ص۵۹۵.
؛ اما شواهد نفاق جلاس به اواخر دوره پیامبر و ماجرای تبوک تعلق دارد و نمی‌توان آیات سوره نساء را بدان مربوط دانست. به نظر می‌رسد شهرت جلاس به نفاق موجب شده مفسران نفاق‌های مقاطع زمانی پیش از تبوک را نیز به وی نسبت دهند.

۶ - وفات



جلاس تا پایان خلافت عثمان زنده بود و در سال ۳۵ هجری از دنیا رفت. از شرح زندگانی او پس از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اطلاعی در دست نیست. دختر او، ‌ام جمیل نیز در شمار زنان بیعت کننده با رسول خدا شمرده شده است.

۷ - فهرست منابع



اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش ایمن صالح، قاهرة، دارالحدیث؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ اسدالغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ بحرالعلوم، السمرقندی (م. ۳۷۵ ق.)؛ به کوشش علی معوض و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق؛ البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّة النمیری (م. ۲۶۲ ق.)؛ به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ ق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ ق.)؛ به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۱۹ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان (م. ۱۵۰ ق.)؛ به کوشش احمد فرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ ق؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ ق.)؛ به کوشش لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ دلائل النبوه، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ به کوشش عبد المعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۵ ق؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۸-۲۱۳ ق.)؛ به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ به کوشش محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)؛ به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده؛ المعارف، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ ش؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ النسب، ابن سلاّم الهروی (م. ۲۲۴ ق.)؛ به کوشش مریم محمد، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ ق؛ نسب معد والیمن الکبیر، ابن الکلبی (م. ۲۰۴ ق.)؛ به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۲۵ ق.

۸ - پانویس


 
۱. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۳۳۲.    
۲. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۳۳۷.    
۳. نسب معد و الیمن الکبیر، ابن کلبی، ج۱، ص۳۷۴.    
۴. معجم البلدان،حموی، یاقوت، ج۴، ص۳۰۲.    
۵. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۲۶.
۶. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ابوالقاسم، ج۵۶، ص۲۶.    
۷. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۷۷.    
۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۰۷.
۹. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.
۱۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۷۴.    
۱۱. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۷۷.    
۱۲. اسد الغابه، ابن الأثیر، علی بن محمد، ج۲، ص۵۹۵.    
۱۳. الاصابه فی تمییز الصحابه، عسقلانی، ابن حجر، ج۳، ص۲۴۷.    
۱۴. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۷۵.    
۱۵. المحبر، بغدادی، محمد بن حبیب، ص۴۶۷.    
۱۶. الاصابه فی تمییز الصحابه، عسقلانی، ابن حجر، ج۱، ص۵۹۹.    
۱۷. نسب معد و الیمن الکبیر، ابن کلبی، ج۱، ص۳۷۴.    
۱۸. النسب، ابن سلاّم الهروی، ص۲۷۳.
۱۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۰۵.
۲۰. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۰۵.    
۲۱. البحر المحیط فی التفسیر، ابوحیان، محمد بن یوسف، ج۵، ص۴۶۵.    
۲۲. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۴۶.    
۲۳. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۰۴.    
۲۴. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۶۸.    
۲۵. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۴۳.    
۲۶. جامع البیان، طبری، محمد بن جریر، ج۱۴، ص۳۶۱.    
۲۷. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۲۷۷.    
۲۸. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۰۴.    
۲۹. جامع البیان، طبری، محمد بن جریر، ج۱۰، ۲۳۶.    
۳۰. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، زمخشری، محمود بن عمر، ج۲، ص۲۹۱.    
۳۱. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج۵، ص۷۹.    
۳۲. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج۵، ص۹۰.    
۳۳. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۳۴. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۴۳.    
۳۵. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، زمخشری، محمود بن عمر، ج۲، ص۲۹۱.    
۳۶. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۰۵.    
۳۷. تاریخ المدینة المنوره، نمیری، ابن شبه، ج۱، ص۳۵۶.
۳۸. الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۶۴.    
۳۹. جامع البیان، طبری، محمد بن جریر، ج۱۴، ص۳۶۲.    
۴۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۷۶.    
۴۱. المحبر، بغدادی، محمد بن حبیب، ص۴۶۷.    
۴۲. اسباب النزول، واحدی، علی بن احمد، ج۱، ص۲۴۹.    
۴۳. توبه/سوره۹، آیه۷۳.    
۴۴. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۴۵. التفسیر الکبیر، فخر رازی، محمد بن عمر، ج۱۶، ص۱۰۴.    
۴۶. زاد المسیر فی علم التفسیر، ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، ج۲، ص۲۷۹.    
۴۷. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۴۴.    
۴۸. جامع البیان، طبری، محمد بن جریر، ج۱۴، ص۳۶۶.    
۴۹. المعارف، دینوری، ابن قتیبه، ص۳۴۳.    
۵۰. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۴۴.    
۵۱. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج۵، ص۹۰.    
۵۲. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۴۲.    
۵۳. دلائل النبوه، بیهقی، ابوبکر، ج۵، ص۲۵۶-۲۵۷.    
۵۴. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، ج۶، ص۱۸۲۶.    
۵۵. تفسیر سمرقندی، سمرقندی، نصر بن محمد، ج۲، ص۶۸.    
۵۶. تفسیر ثعلبی، ثعلبی، احمد بن محمد، ج۵، ص۶۳.    
۵۷. اسباب النزول، واحدی، علی بن احمد، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.    
۵۸. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج۵، ص۷۹.    
۵۹. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ج۵، ص۹۰.    
۶۰. توبه/سوره۹، آیه۶۱ ۶۲.    
۶۱. زاد المسیر فی علم التفسیر، ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، ج۲، ص۲۷۲.    
۶۲. تفسیر سمرقندی، سمرقندی، نصر بن محمد، ج۲، ص۶۸.    
۶۳. تفسیر ثعلبی، ثعلبی، احمد بن محمد، ج۵، ص۶۲ - ۶۳.    
۶۴. تنویر المقباس، فیروزآبادی، مجدالدین، ص۱۶۰.    
۶۵. توبه/سوره۹، آیه۶۴.    
۶۶. تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان، ج۲، ص۱۷۸.    
۶۷. توبه/سوره۹، آیه۶۶.    
۶۸. المغازی، واقدی، ج۳، ص۱۰۶۷.    
۶۹. توبه/سوره۹، آیه۶۱ ۶۶.    
۷۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۷۱. اسباب النزول، واحدی، علی بن احمد، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸.    
۷۲. نساء/سوره۴، آیه۸۱.    
۷۳. کشف الاسرار، میبدی، ج۲، ص۵۹۵.
۷۴. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۱۹۹.    
۷۵. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۶۴.    


۹ - منبع



دائرةالمعارف قرآن کریم جلد هشتم، برگرفته از مقاله«جلاس بن سوید انصاری».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.